نام رمان: من یک دختر هستم
نویسنده: لیلی زمانی نویسنده کافه تک رمان
ژانر:اجتماعی
صفحات : 118
منبع:کافه تک رمان
خلاصه رمان :
یه دختر محکم ک با مرگ مادرش دنیاشم خراب میشهمجبور میشه با پسر عموش ک یه پسر هوسباز و زورگوهه ازدواج کنه اونم بخاطر برادرش خیلی اتفاقا میفته ولی دختر قصه ما سعی میکنه محکم بمونه
لینک های دانلود:
نام رمان: شب مهمانی
ژانر:ترسناک
نویسنده : soroosh-007کاربر انجمن نگاه دانلود
منبع:نگاه دانلود
خلاصه رمان :
نامه ناشناسی به خانه نریمان فرستاده می شه . این نامه او را به یک مهمانی بزرگ دعوت می کنه . اما وقتی به این جشن می ره ، می فهمه که همه چیز اونطوری که فکرش رو می کرد نیست و … .هشدار : این رمان داری صحنه های به شدت دلهره آور و ترسناک می باشد .امیدوارم از خوندنش لذت ببریید .
لینک های دانلود:
خلاصه:
دانلود رمان ترس از مه من قول میدم که فراموشت کنم اما قول نمی دم زیر قولم نزنم. سرگردانم سرگردان! همانند بچه آهوی بی دفاع که در جنگلی مه آلود، در پی مادر اش است و شکارچیان در فکر صید کردنش. دو پای کوچک دارم و قلبی بزرگ که می تپد برای تو و کل معادلات زمین و زمان رو ویران میکند.
خلاصه داستان:
کاوه باید بین کمک به خانوادهاش و رسیدن به دلدادهاش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم میخورد. کاوه جواب رد به همتا میدهد و همتا دلشکسته میرود. کاوه اما حقیقت را به همتا نگفته است و…
بازیگران:
محمدرضا فروتن، مریلا زارعی، نازنین بیاتی، امیرحسین آرمان، فرزاد فرزین، حسین پاکدل، بهشاد شریفیان، نفیسه روشن، علی فرهنگی، رابعه مدنی، پانتهآ کیقبادی، بهزاد محسنی، بهزاد خلج، الهام پاوه نژاد، رضا توکلی، همایون ارشادی، لیندا کیانی، شبنم قلی خانی، محمد صادقی و عارفه معماریان
ادامه مطلب? بازیگران سریال پایتخت 5 :
محسن تنابنده – ریما رامین فر – علیرضا خمسه – احمد مهران فر – سارا و نیکا فرقانی – بهرام افشاری – هدایت هاشمی
شروع پایتخت فصل پنجم با تصادف ارسطو با ماشین جدیدش شروع شد که باعث شد هما دیوانه شود و رفتارهای عجیب غریب پیدا کند ، بهبود فریبا مرده است و ارسطو نیز دهانش کج شد و کسانی درون ماشین شاسی بلند ارسطو بودن صدمه دیدن ….
ادامه مطلبداستان سریال پایتخت ک اولین بار با اسم پایتخت شروع شده و هنوز هم ادامه دارد که در اولین پخش سریال پایتخت طرفداران زیادی داشت است و به همین دلیل به ساخت فیلم ادامه داده اند و هنوز هم سریال پرطرفداری است.در این قسمت از سریال موضوع این است که یک خانواده ساده و معمولی به دلیل یک سری از اتفاقات مجبور میشوند به یکی از کشورهای خارجی مانند یونان سفر کنند و در آنجا که میروند یک سری از اتفاقاتی رخ میدهد که دور هم بودن خانواده و عشق و علاقه ای که بین آنها بوده است و دور بودن از کشور را بیشتر درک میکنند.زمان پخش سریال زیبا در نوروز 9 میباشد وقتی پخش خانگی بشود در سایت عسل دانلود قرار میگیرد.این سریال زیبا و خنده دار از شبکه یک سیما پخش خواهد شد…
کتاب مردان مریخی، ن ونوسی نوشتۀ جان گری، یکی از پرفروشترین کتب چند سال اخیر در زمینهی روابط شویی و شناخت جنس مخالف بوده که به 50 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این نسخه کتاب به صورت خلاصهوار ارایه شده است.
کتاب مردان مریخی، ن ونوسی (Men are From Mars Woman are From Venus) توضیح میدهد که ن و مردان به رغم وجود تفاوتها میتوانند شیوههایی را بیاموزند تا به رابطهی عاشقانه و صمیمی دست یابند به همین منظور دکتر جان گری، شیوهها و راهکارهای جدیدی را برای کم کردن تنشها در روابط شویی و به وجود آوردن عشق و علاقه در این کتاب بیان میکند. مردان مریخی، ن ونوسی یکی از کاملترین کتابهای راهنمای روابط شویی و عاطفی بین زوجین در دنیاست.
تصور کنید مردها از سیاره مریخ و زنها از سیاره ونوس آمدهاند. سالها پیش روزی از روزها وقتی مریخیها پشت تلسکوپ نشسته بودند و سایر سیارات را رسد میکردند، ونوس را کشف کردند. با دیدن ونوسیها احساسی در آنان بیدار شد که قبلا هرگز آن را تجربه نکرده بودند. مریخیها به ونوسیها دل باختند و چندی بعد با سفینهای که اختراع کردند راهی ونوس شدند و ونوسیها با آغوشی باز از مریخیها استقبال کردند.
جان گری (John Gray) معتقد است مردان و ن آنان سالها در کنار هم زندگی کردند و به مرور زمان از یاد بردند که از دو سیاره مختلف آمدهاند و با هم تفاوتهای زیادی دارند و این تفاوتهای آنهاست که آنها را به هم جذب میکند اما همین تفاوتها به وجود آورنده مشکلات است مشکلاتی که امروزه در زندگی شویی به کررات دیده میشود.
اما جان گری میگوید اگر ما یادمان نرود که مردان از مریخ و ن از ونوس هستند و با هم تفاوت دارند به راحتی میتوانیم با این مشکلات کنار بیاییم و یکدیگر را درک کنیم وی در کتاب مردان مریخی، ن ونوسی، به شرح تفاوتها و ارائه راه حل برای مشکلات پرداخته و میگوید وقتی زن ومرد تفاوتهایشان را بشناسند و آنها را رعایت کنند عشق شکوفا میشود.
در بخشی از کتاب مردان مریخی، ن ونوسی میخوانیم:
زنها باید به خاطر داشته باشند که انتقاد از مردها و یا دادن توصیههای ناخواسته به آنها، به ویژه زمانی که آنها کار اشتباهی انجام دادهاند باعث میشود مرد احساس کند موجودی دوست نداشتنی است و تحت کنترل قرار گرفته است. اگر قرار باشد مرد از اشتباهاتش پند بگیرد، به پذیرش زن بیشتر از توصیههای او احتیاج دارد. وقتی مرد احساس کند که زن نمیخواهد او را اصلاح کند، به احتمال زیاد متقاضی توصیه و راهنمایی او میشود.
مردان مریخی، ن ونوسی
شناخت تفاوت ها
برقراری ارتباط
همکاری بیشتر
در خود فرو میروند
تصدیق و تایید
توجه و درک
نام رمان: مرغان شاخسار طرب
نویسنده:کالین مک کلاف
تعداد صفحات»805
ژتنر: عاشقانه-حماسی-تاریحی
کتابیست که در سال ۱۹۷۷ توسط کالین مک کلاف نویسنده استرالیایی نوشته شده. این رمان در سال ۱۹۸۳ برای سریال تلویزیونی کوتاهی با همین نام آماده شد. این اثر به فارسی نیز ترجمه شدهاست. پرندههای خارزار کتابی است احساسی و داستان دختری به نام مگی که عاشق کشیشی به نام رالف میشود و در اثر یک رابطه جنسی از رالف پسری به دنیا میآورد. فیلمی نیز بر پایه این کتاب ساخته شدهاست.
کتاب توسط مهدی غبرایی به فارسی نیز ترجمه شدهاست.
نام کتاب: جادوگر نادان
ژانر: ترسناک ، تخیلی
نویسنده رمان: سید مظفر حسینی
تعداد صفحات رمان: ۱۴۲
خلاصه رمان : جهان در حال نابودی است!حمله شیاطین به انسانها! چگونه باید جلوی حملهی آنها را گرفت؟فقط یک نفر میتواند، کسی که معروف است به جادوگر نادان…
لینک دانلود |
نام رمان: خوابگاه
نویسنده رمان: محدثه رجبی سیف آبادی
ژانر: عاشقانه ، کلکلی ، طنز
تعداد صفحات رمان: ۵۷۴
خلاصه رمان : در زندگی انسان ها اتفاقات زیادی می افتد، می شود نام این اتفاقات را سرنوشت گذاشت یا…
این رمان روایتگر اتفاقات عاشقانه، دانشجویی، طنز و… است.
افرادی که قرار است زیر یک سقف در یک خوابگاه باهم زندگی کنند…
لینک دانلود |
نام کتاب:در مسیر آب و اتش
نویسنده :فرشته ۲۷ و sky-angle
خلاصه ی از داستان رمان: دختری به اسم مانیا محبی پزشکی خوندهمی خواد به درسش ادامه بده تا تخصصش رو بگیره ولی در کنارش می خواد تو یه بیمارستان هم مشغول به کار بشهمانیا با پدر ومادرش زندگی می کنه و تک فرزندهتو زندگیش ۲ تا ارزو داره یکیش اینکه پزشک بشه که خب به این ارزوش رسیده اون یکی ارزوش اینه که
لینک دانلود |
دانلود فایل pdf |
دانلود رمان نقاب
ژانر: ترسناک ، تخیلی
نویسنده: زهرا رضایی
تعداد صفحه: ۸۰
خلاصه رمان :ما نمی دونستیم یه ویروس لعنتی تمومی ندارهاولش کل آمریکا وکم کم کل دنیارو دربرگرفتشهربه شهر خشکی به خشکی نه تنهاانسانهابلکه…دریاهارودخونها درختاروهم تبدیل به خشکی می کردتبدیل به یه بیابون بی آب وعلفاون زامبیای لعنتی هم روز به روزبیشترمیشدن…لشکری بی پایان…نه آبینه غذای…ونه حتی جای موندنی….زندگی کم کم داشت تموم میشدو دنیاداشت به آخراش می رسید…تعداد زندهاحتی به انگشت شمار شدنی میرسید…همشون تبدیل شده بودن…تبدیل به یه موجودیه حیوون وحشی،حتی حیونا…پرندها…دیگه هیچی نبودکه آلوده نشده باشه…فرمانده سارا دختر ورزشکار و قویای که با اراده با کمک تیمش به جنگ اون ها میره…
خوندن این رمان ترسناک و هیجانی رو از دست ندین
لینک دانلود |
|
نام رمان : ویلای متروکه
نویسنده : سارا ایزدی
تعداد صفحات: 220
ژانر : ترسناک ، تخیلی
خلاصه رمان :
کلافه از خواب بیدار شدم، باید می رفتم دانشگاه؛ اه! اصلا حوصله نداشتم اما مجبور بودم که برم. اگه یه جلسه ی دیگه غیبت میکردم حذف می شدم و من هم حوصله ی غرغر های مامان و بابا رو نداشتم! بلند شدم، به دستشویی رفتم و آبی به دست و صورتم زدم و بعد سمت کمدم رفتم
وای! حالا چی بپوشم؟ معمولا تو انتخاب لباس گیر می کنم نمی دونم چرا؟!
لینک دانلود |
دانلود فایلAPK |
نام کتاب: مهمان زندگی
نویسنده: فرشته ملکزاده
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: ۹۵۰
خلاصهای از داستان رمان:
سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است .وجودش سرشار از عشق به خانواده است؛ خانوادهای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته، همهی آیندهی او را دستخوش تغییر میکنند…
لینک دانلود |
رمان پسران بد
نویسنده sober
ژانر:ترسناک
خلاصه داستان :
خلاصه داستان :داستان سه تا دوست ِ که شدیدا دنبال احضار ارواح هستن اما اشتباها موجودات دیگه ای رو به سمت خودشون فرا می خونن.این وسط به دلایلی که توی
داستان گفته میشه این موجودات فقط به داروین پیله می کنن،جوری که هر جا میره یه داستان واسش پیش میاد.بعد ِ یه مدت معلوم میشه یکی از همکلاسی های جدید این
سه نفر با مشکلی که برای داروین پیش اومده ، در ارتباطه و ……
رمان رقاصه نفرت
نویسنده *نغمه -ریحانه اسدی -فریال
تعداد صفحات: 120
خلاصه :داستان درباره یک دختر کنجکاو وشاده که به تازه گی شده خبر نگار یک مجله معروف شده زندگی اروم ودلنشینی داره ولی هیچ وقت یک زندگی خوب مطلق نمی مونه دختری که ایدز میگیره ونفرت تموم وجودشو پر میکنه اتش خشم کینه ونفرت مثل درختی سراسر وجودشو پر میکنه…. جوری که وجودش پر از انتقام میشه و…
یک رمان سراسر هیجانی رو داریم حوصلحه کنید وبخونید …پایانش خوشه
ژانر : اجتماعی … عاشقانه هیجانی
رمان عشق شفق
نوشته: زهرا.م کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات: ۳۹۸
رده سنی +١٨
خلاصه:ماجرا درمورد یه زن مطلقه است به اسم شفق که چند سالی از طلاقش گذشته و شوهرش بهش *** کرده و متأسفانه بطور کامل از زندگی شفق بیرون نرفته… با ورود پسرخاله از فرنگ برگشته و خواستگاری خاله اش از شفق همه چیزبهم میریزه وبدتر از همه اینکه خانواده شفق جواب مثبت دادن در حالی که شفق خودش عاشق مردیه به اسم مهراب.
شفق هیچ راه فراری از این نامزدی نداره… اما اتفاقی میفته که همه رو شوکه میکنه و….
داستان از زبون شفق گفته میشه وگه گاه از زبون پسر خاله شفق یعنی شاهین
رمان نه دیگه نمی بخشم
به قلم :نازنین آقایی
تعداد صفحات: 181
خلاصه رمان:من را شراره نام نهاده اند … زیرا پدرم اعتقاد داشت با شراره های آتش وجودم در هنگام تولد زندگیش را به آتش کشیده ام … من را شراره صدا زدند خواهر و برادری که مگسان دور شیرینی بودند و هرچه پدر میگفت گوش می نهادند من شراره بودم و آنها برای خاموش کردن شعله های درونم با نفرت و آزارهایشان آبی می شدند بر روی آتش وجودم …. حال مردی میگوید با شراره های عشق شعله کشیدم وجودش را مردی که خود خاکسترم کرد و چیزی از من باقی نگذاشت
رمان بی همسرای
نوشته: saharparichehr کاربر نودهشتیا
تعداد صفحات: 302
خلاصه: داستان زندگی چند زن و مشکلات به وجود آمده از ازدواج آنها. ازدواج هایی که عادی نبوده و زندگی رو برای زنهای داستان سخت کرده.
حالا باید این زنها گلیم خودشون رو از آب بکشند بیرون که بعضی هاشون تنهان و بعضی هاشون هم شاید کسی رو داشته باشند اما….پایان خوش
پ.ن: برداشتی آزاد از زندگی واقعی چند زن…
رمان دو تخس شیطون
نویسنده : Kiyana.rp
تعداد صفحات : 35
منبع: کانال کافه تک رمان
خلاصه:یه اتفاق مگه میتونه زندگی ادماروعوض کنه؟یه کل کل مگه میتونه به عشقی سوزان وصل بشه؟؟ تنفر؟عشق؟مگه میشه؟ این داستان داستان تنفری،که به عشقی سوزان تبدیل شد،دوتخسی که عاشق شدن دوتخسی که یکی عاشق بود یکی به عشق اعتقاد نداشت ولی بلاخره هردوگرفتارحصارعشق شدن ولی همه چیز اونطوری که فکر می کردن پیش نرفت و .
رمان آخرین بوسه
نوشته: مهسا۹۳
تعداد صفحات: 500
خلاصه:آروشا راد دختری شر و شیطونه که سختی های روزگار توی دوران کودکیش نتونست این روحیش رو ازش بگیره
تا اینکه خودخواهانه دل یه عاشق رو میشکنه ، ماه ها و روز ها میگذرن و` آه` عاشق گریبانشو میگیره ، کسانی سر راهش قرار میگیرن که برخی زندگیش رو سخت تر و پر فراز و نشیب میکنن و برخی راه رو براش هموار میکنن و عشقی که فراغ چندین ساله رو به همراه داره و در نهایت آخرین ***…. آروشا چگونه با این سختی ها مقابله میکنه؟…
رمان خون اشام مرموز جلد اول
نویسنده: ال.جی.اسمیت
تعداد صفحات: ۱۲۶
ژانرترسناک فانتزی
خلاصه:پاپی دختری شانزده ساله است که برادری دوقلو به اسم فیلیپ دارد و دختری بسیار شاد و سرزنده است که در 5 سالگی وقتی تعدادی از بچه های بزرگتر جیمز رو اذیت می کردند به کمکش می ره و از او اون موقع، پاپی و جیمز بهترین دوستان هم هستند اما در اولین روز تعطیلات تابستانی متوجه می شن که پاپی سرطان داره و خیلی زود قراره بمیره و .
رمان در آغوش رویا
ژانر: عاشقانه
نویسنده رمان: مریم صمدی
تعداد صفحات رمان: ۵۱۰
خلاصه رمان : شیدا چهار برادر دارد، سیاوش که از همه بزرگتر است به شدت شیدا را دوست دارد.
شیدا نمی داند چرا او این همه نگران او هست.وقتی جنگ می شود، چهار برادر به جنگ می روند، شیدا هم که پرستار است به جبهه می رود.سیامک برادر شیدا در جبهه مفقود می شود.شیدا که از سیاوش قول گرفته بود همه برادرانش را سالم بازگرداند به دلیل این اتفاق با سیاوش قهر می کند.و مدت ها افسرده می شود.در یک عملیات او در درمانگاه با دکتر حمید پایدار تنها می ماند و دکتر او را به روستایی در کردستان می برد تا بتواند با نیروها تماس بگیرند و از آنجا بیرون بروند.در این میان اتفاقاتی می افتد که شیدا تصمیم می گیرد با دکتر ازدواج کند.ولی سیاوش با این ازدواج مخالفت می کند و…
رمان کی فکرشو میکرد؟
نویسنده : دختر باران کاربر
خلاصه :این داستان، داستان غروره… داستان عشق… داستان یه دختر با یه گذشته که خودش باهاش کنار اومده اما اطرافیانش هنوز فراموش نکردن، یه دختر از جنس احساس که نگاهش برای خودشم غریبه است… داستان دختری که خودشم روزایی رو که اهمیت میداد فراموش کرده… این داستان، داست یه پسرم هست، یه پسر که گذشته اشو فراموش کرده و ولی میخواد آینده اشو خودش بسازه. داستان یه پسر که برای پر کردن خلاء افکارش به رقص و موسیقی رو آورده. این داستان؛ در مورد این دختر و پسره که رو به روی هم قرار میگیرن! دختر و پسری که با روش خودشون با مشکلاتشون مبارزه میکنن، این داستان قراره عشق و احساسو محک بزنه. قراره دختر قصه رو عوض کنه، قراره پسر قصه رو مرد کنه… این قصه حرفای نگفته زیاد داره…
نام رمان : طلسم چاه
نویسنده:FATEME078
ژانر:ترسناک، معمایی
منبع:یک رمان
ین رمان جلد دوم” همخانه ی ارواح” هست.
یادآوری:ازدواج اجباریای که حدود نود سال پیش، دو عاشق را از هم جدا کرده بود، تلخ کامی و سختیهایش گریبان گیر نوادگان میرزا شد که در نتیجهی آن، بیگناهان زیادی از دنیا رفتند و خواهند رفت!
خلاصه جلد دوم:بعد از تاسیس مدرسه به جای آن خانهی متروکه، دنیز آسوده خاطر به زندگی ادامه می دهد؛ غافل از آن که گذشته، دست بردار نیست! بیماری روانی در تمام مدرسه شیوع پیدا میکند، عدهای میگویند روح دیدهاند. وحشت و اضطراب فضای مدرسه را پر کرده است، یک مدیر در این موقعیت چه باید بکند؟!
نام رمان: وارث انتقام
نویسنده : مریم مرادپور
ژانر: ترسناک، عاشقانه
تعداد صفحات : 182
مبع:یک رمان
خلاصه: در واقع در این رمان تقریباً مقداری از افراد و اتفاقات واقعی بوده و به صورت اغراقآمیز در چند مورد تراوشات ذهن نویسنده میباشد، رمان در مورد پسر دانشجویی است که ناخواسته در روند انتقام از مابهترون قرار گرفته و به هر طریقی قصد آزار رسوندن به اون رو دارند، که با کمک فردی متوجه دلیل این حوادث میشود و در جهت نجات خود با کمک افرادی، میکوشد. داستانی نشان دهنده، عشق، رفاقت، مهربانی، لحظات ترسناک و دلهرهآور و… میباشد.
رمان : زمزمه های مرموز عشق
نویسنده : سمیرا ۱۰۰۰
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : ۸۶
خلاصه رمان زمزمه های مرموز عشق :
در مورد یه دختر ساده اس دختری که تو زندگیش هیچ عشقی رو تجربه نکرده فقط محبت پدر و مادرشو میخواد ولی دریغ از این محبت به هر حال وارد دانشگاه میشه و با دختری به اسم شیرین اشنا مییشه و این شیرین خانم دختر پر شر و شوریه که میخواد هستی رو از لاک خودش دربیاره واسه همین اونو به جشن تولدش دعوت میکنه و هستی هم با هزار ضرب و زور بالاخره به این جشن میره ولی اتفاقی میفته که مسیر زندگی هستی رو کاملا عوض میکنه و پدر و مادرشو یه جورایی از دست میده ولی تازه واردی وارد زندگیش میشه که با قضا و قدر اومده حالا باید دید این اقا شهاب دختر قصه ی ما رو تا کجاها میکشونه …
رمان الهه مرگ
نویسنده:نازنین اکبرزاده
ژانر:عاشقانه-فانتزی
تعداد صفحه:625
منبع:یک رمان
خلاصه:دختری متولد میشود، دختری که نه از جنس خاک است و نه از جنس گِل، بلکه از نفس خداونده ! دختری که با آوردن اسمش، وحشت را وارد قلب انسان ها می کند! آدرینا، الهه ی مرگ؛ الهه ی که مرگ و زندگانی در دستان اوست! الهه ی که وارد عشقی ممنوع میشود و برای رسیدن به معشوقه اش پا بر روی تمام محدودیت ها می گذارد…
رمان اسرار جنگل تاریک
نویسنده:Zohreh.s.p ژانر:ترسناک_هیجانی 73 صفحه
خلاصه: اسرار جنگل تاریک روی تخت جابجا شدم. به ساعت نگاه کردم؛ ده صبح بود. به سختی روی تخت نشستم.صدای آقای خرم می اومد؛ که داشت با مامان صحبت میکرد. رفتم سمت کمدم، شالم رو برداشتم؛ و سرم کردم. بلوزم رو مرتب کردم. در رو، بازکردم و؛ از اتاق رفتم بیرون. تازه به بالای راه پله
نویسنده:kuro ژانر: عاشقانه-هیجانی-ترسناک تعداد صفحات :۲۱۱
خلاصه:همه مون می دونیم که قتل بَده و قاتل آدم بدیه. اما تاحالا فکر کردین چرا بعضیا قاتل می شن؟یه قاتل احساسات هم داره؟ می تونه کسی رو دوست داشته باشه؟می تونه به کسی کمک کنه؟ می تونه برای دوست نیمه جونش زار بزنه؟!خلاصه که اگه فکر می کنید دوست دارید دنیای درون یه قاتلو بشناسین،
ژانر: ترسناک ، معمایی نویسنده رمان: fateme078 تعداد صفحات رمان: ۳۱۹
خلاصه:ماجرا از اونجایی شروع میشه که دنیز به همراه ارغوان برای تحصیل به خانه ی قدیمی پدربزرگ مادرش سفر می کنند.
غافل از اینکه دست سرنوشت زندگی اون رو با دو دختری که در گذشته در این خونه زندگی می کردند گره زده.
دو خواهر که سال های گذشته، زندگی مخفیانه ای توی این خونه داشتند و حالا دنبال آزادی از بند اون خونه اند.
نویسنده : یاسمین.م ژانر: عاشقانه، اجتماعی، هیجان_انگیز و کمی جنایی
تعداد صفحات : 499
خلاصه :گلاره دختر تنها و افسرده ای است… گذشته ی تاریک و بدی دارد. آنقدر سیاه و زشت که سعی دارد فراموشش کند.بلاخره و همان طور که می خواهد یک اتفاق، زندگیش را عوض می کند و باعث می شود فرشته ی نجات و مرد زندگیش را پیدا کند …مردی که تنهاست، حتی از گلاره هم تنها تر … اما با تمام تنهایی هایش ، می شود نقطه ی شروعِ جاده ی زیبا و سرسبزی در کویر زندگیِ گلاره.همه چیز خوب نمی ماند و اتفاقاتی برایش می افتد. اتفاقاتی که گلاره را تا سر حد مرگ می ترساند…ترسِ از دست دادن دوباره ی همه چیزش…ترس از تکرارِ مکررات…!برای نجات دادن زندگیش تنها یک کار می کند؛اشتبـــــاه!
نویسنده: سمیرا ژانر: عاشقانه-کلکلی
خلاصه :اتفاقات این داستان بخش بندی شده هر چی جلوتر بریم واضح تر میشه برای همین نمیشه زیاد در موردش توضیح داد چون داستان لو میره … این داستان در مورد دختری از قشر بسیار ضعیفه که به طریقی به کامپیوتر دسترسی پیدا میکنه و از طریق چت با رسا اشنا میشه و این وسط اتفاقاتی میفته که زندگیشو کلا عوض میکنه و تحت شعاع قرار میده و با عث میشه بزرگترین راز زندگشو بعد از 22 سال بفهمه …….پایان خوش
نویسنده:میر حسن محمدپور
ژانر:هیجانی-ترسناک
تعداد صفحه:100
خلاصه:کتاب پیش رو به ژانر وحشت با محتوای متافیزیک، از تقابل و ماجراهای متوالی انسان و جن پرده برمی دارد. دنیایی سرشار از هیجان و کنشهای خارق العاده.
نام رمان:فریبکار مرگ
نویسنده:آریانا عاشوری زاده ژانر:عاشقانه، پلیسی، معمایی
خلاصه:دانلود رمان فریبکار مرگ داستان درباره ی دختریست کہ مادرش او را به قیمت پانصد میلیون می فروشد ان دختر با هزار سختی فرار می کند و وارد گروهی جنایی می شود و حال در پی انتقام است انتقامی خونین من دختری هستم از جنس سنگ سنگی بدون نفوذ
رمان ارباب زاده مغرور من
نویسنده الهه اتش ژانر:عاشقانه-اربابی 250 صفحه
خلاصه :دانلود رمان ارباب زاده مغرور من اربابی از تبار سیاهی، قدرت و خشونت دختر ارباب دختری از جنس سکوت،آرامش،پاک،ساده و عاشق خدمتکار ارباب پسری از جنس سنگ و انتقام اما مهربون حالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب متوجه میشه حالا چی در انتظار این دو نفر است…: یسنا یسنا بیا ،دوباره رحیم افتاده به جون یکی تو رو خدا بیاحالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب متوجه میشه حالا چی در انتظار این دو نفر است….
ادامه مطلب
رمان هیچ کسان3
نویسنده sober ژانر:ترسناک-جنی-هیجانی-واقعی
خلاصه ی رمان
بهزاد که به سختی توانسته است از ماجرها و بلایایی که به سرش می آمدند جان سالم به در ببرد، این سری متوجه میشود توسط یک قاتل سریالی مورد تعقیب است. پلیس ها از او حمایت و مراقبت میکنند اما طولی نمیکشد که بهزاد متوجه میشود قاتلی که به دنبال اوست انسان نیست، آیا او بازهم جان سالم به در خواهد برد یا این پایان ماجرای ماست؟!
رمان دژاسو- هیچ کسان2
نویسنده sober ژانر:ترسناک-جنی-هیجانی-واقعی
داستان پسری که حرفه اش جن گیری است.
دژاسو به معنی”پیش از این دیده شده” یا قبل از این تجربه شده” است.
این قسمت بهراد جن گیر شده و چند نفر میان سراغش تا مشکلشونو حل کنه…در همین حین متوجه اتفاقات عجیبی در اطراف ِ خودش میشه و البته رفتار عجیب در دوستانش میشه که از پاسخ بهشون عاجزه و …
رمان هیچ کسان
نویسنده sober ژانر:ترسناک-جنی-هیجانی-واقعی 165صفحه
خلاصه ی رمان :
این رمان داستان زندگی یه پسر به اسم بهـــراد هست
که بعد از مدتی متوجه حضور نیروهای منفی در اطرافش میشه(که ممکنه شیطانی باشن).
بعد از مدتی به پیشنهاد اطرافیانش به یه نفر که مشهوره با جن ها در ارتباطه مراجعه می کنه و متوجه میشه
گروهی از جن های یهودی در صدد آسیب رسوندن به اون هستن
و …
رمان اسطوره
نویسنده:پگاه ژانر: عاشقانه-اجتماعی تعداد صفحات:681
خلاصه:دانلود رمان اسطوره زیر باران…زیر شلاق های بی امان بهاره اش…ایستادم و چشم دوختم به ماشینهای رنگارنگ وسرنشین های از دنیا بی خبرشان…! دستم را به جایی بند کردم که مبادا بیفتم و بیش از این خردشوم…بیش از این له شوم…بیش از این خراب شوم …!صدای بوق ماشینها مثل سوهان…یا نه مثل تیغ !….یا نه از آن بدتر…مثل یک شمیشیر
ادامه مطلب
نویسنده: Ava20 ژانر: ترسناک – تخیلى – هیجانى تعداد صفحه:242
این رمان جلد سوم دارد
خلاصه :سالها گذشت و گذشت تا رسید به زمانى که دوقلو ها بزرگ شدن ، بدون مادر و بدون پدر ، مثه یه انسان معمولى ! اما ! این دوقلو ها از تغییراتى که وجودشون کرده و میکنه ! متعجبن ! و این باعث میشه برن دنبال اینکه چرا الکى زخمى میشن ! یا چرا همیشه احساس میکنن دور برشون آدمایى هستن که اونا رو زیر نظر دارن ! کم کم این دو تا براى فهمیدن حقیقت میفهمن کین و زندگیشون کاملا از هم جدا میشه و …
ادامه مطلب
مقدمه :
زندگی آدم ها به نفس کشیدن خلاصه نمیشه !
زندگی آدم ها به خوردن و نوشیدن و خوابیدن خلاصه نمیشه !
زندگی آدم ها به درس خوندن و کارکردن خلاصه نمیشه !
زندگی آدم ها به بغض و غم و غصه خلاصه نمیشه !
زندگی آدم ها به شادی و خنده و لبخند خلاصه نمیشه !
زندگی آدم ها به مرگ خلاصه نمیشه!
حتی … زندگی آدم ها به عشق هم خلاصه نمیشه !
خلاصه ی زندگی آدم ها فقط و فقط زندگی کردنه …!
لینک دانلود:
رمان های پیشنهادی:
رمان های پیشنهادی:
قسمتی از رمان
عسل ازروی پله ها سرخوردم باخنده که صدای مامان با تشر
-دخترمگه پانداری؟نرده رو داغون کردی
غش غش خندیدم وپریدم و تو آخرین لحظه با خنده گفتم :
-بانو گیر نده چطور شد مگه
حرفی نشنیدم سمت آشپزخونه رفتم مامان کنار خدمت کار «شوکت»ایستاده بود ونظاره گار کارش بودجلو رفتم ولپ مامانیمو یه ماچ خیس گنده کردم ودر حالی که
لپشو میکشیدم باخنده گفتم :
-فدای مامان خوشگلم برم من
«مامان انصافا زن زیبایی بود با اینکه پنجاه سال داشت اما هنوز رد پای زیبایی تو صورتش مشهود بود هنوز هم خوش هیکل بود وقد بلند پوست سفید وچشای سبز
روشن همیشه هم رنگ موهاش بلوند بودبابا عاشق مدل موهای بلند مصری مامان بود من خیلی شبیه مامان بودم وبابا همیشه میگه من از مامان خوشگل ترم اما رنگ
موهام مشکی مشکیه که مث باباست »
مامان با خنده گفت:
-توکی میخوای بزرگ بشی؟
-تازه ۱۹سالمه مامان جون خودت من بزرگم ؟
-نه فک نکنم تو حالا حالاها بزرگ شی قصد بزرگ شدن نداری ؟
این جمله آخرو با اخم گفت ….
رمان : کابوس تاریک
نویسنده : صبا رستگار
ژانر : عاشقانه ، هیجانی ، ترسناک
تعداد صفحات : ۱۶۵
فرمت :APK-PDF-EPUB
خلاصه رمان کابوس تاریک :
رمانمون در مورد دخترِ کنجکاوی به نام آلیسِ…که یه شب از خونه میره بیرون ولی چیزایی می بینه که نباید و مسیر زندگیش به کل عوض میشه.
بخشی از صفحه اول رمان کابوس تاریک :
زل زده بودم به در تراس اتاقم که باز گذاشته بودم و آروم آروم موهای بلند و طلاییمو شونه میکردم فردا یکشنبه بود و میتونستم امشب بزنم بیرون و فردا راحت بخوابم به ساعت نگاه کردم ۲۳:۴۰دقیقه صدای تقه ی در اومد و پشت بندش صدای مامان
ـ آلــــیس خوابی؟
+نه مامان دارم موهامو شونه میکنم کاری داری؟
ـ نه زود بخواب فردا کارت دارم
پوفی کشیدم مثله اینکه تا ظهر خوابیدن ممنوعه
+باشه مامان شب خوش
ـ شب بخیر دخترم
بعدم صدای پاهاش اومد مثله اینکه رفت بخوابه
بعد از بیست دقیقه آروم از جام بلند شدم و رفتم سمت تراس ویکم به بیرون نگاه کردم ارتفاعش اونقدر بود که دست یا پام بشکنن در تراسو بستم و به سمت در اتاقم حرکت کردم یکم پشت در ایستادم و گوشامو تیز کردم نه مثله اینکه خبری نیست رفتم سمت کولم و از روتختم ورداشتمش گرفتم دستم رفتم جلوی آینه یه نگاه به خودم کردم یه پلیور مشکی و شلوار جذب مشکی براق یه کلاه بافت مشکی با رگه رگه سفید کولمم سفید مشکی بود گوشیمو برداشتم و انداختم تو کولم خیلی آروم دراتاقمو باز کردمو زدم بیرون به سمت موتورم رفتم خاموش کشوندمش بیرون از خونه بعد روشنش کردم ورفتم کوهی که نزدیکی جـنگل بود……
به جنگل که رسیدم موتورو همونجا گذاشتم و حرکت کردم سمت کوهی که چند روز پیش وقتی بادوستام اومده بودیم اون موقع یه غار دیدم ولی وقت نشد برم اون تو که الان میخوام برم با کلی سختی رسیدم به اون غار چراغ قومو روشن کردم و رفتم تو چراغ قومو حرکت دادم رو دیوار و چشمام از دیدن اون نوشته های قدیمی برق زد فوری گوشیمو برداشتم و گوشه وکنار غارو عکس گرفتم با صدای چیزی از پشت سرم با شتاب برگشتم و نور چراغ قومو به اون طرف گرفتم با دیدن یه جغد سفید خیالم راحت شد و برگشتم تا به کارم برسم که نفسای سردی رو کنار گوشم حس کردم باترس برگشتم سمتش و همون لحظه فلش گوشیم روشن شد وعکس گرفت و چشام بسته شد وقتی بازش کردم کسی نبود باترس به اطرافم نگاه کردم که دوباره نفسای سردیو از پشت سرم حس کردم با ترس شروع به دویدن به طرف ورودی غار کردم وگوشیمو انداختم توکولم فوری از غار زدم بیرون و از کوه اومدم پایین که چون خیلی عجله داشتم خار و گل های سوزنی به دستو پام میخورد و خراش عمیقی توش ایجاد میکرد وقتی به موتورم رسیدم هیچ جای سالمی برام نمونده بود فوری روشنش کردم و به سمت خونه حرکت وقتی رسیدم یه راست رفتم حموم که نمیدونم چیشد خوابم برد با حس نفسای سردی کنار گوشم باترس بلند شدم و دیدم همه ی کفای تو وان رفته فوری خودمو آب کشیدم ورفتم بیرون رو دستم به جز چندتا خراش ریز چیزی نشده بود ولی رو رونم یه زخم نسبتا عمیق بود که باعث میشد یکم بلنگم و مطمئنن مامان میفهمید پوفی کشیدم ورفتم سمت تختم تا بخوابم که با تعجب متوجه شدم در تراسم بازه بلندشدمو رفتم بستمش یه نگاهم به بیرون کردم که جغد سفیدی روی درخت روبه روی خونمون توجهمو جلب کرد چشاش خاص بود یه چیزی بین سبز و آبی اونم زل زده بود بهم هوهویی گفت و پرواز کرد رفت منم خیره نگاهش میکردم
آلیس چته دیوونه شدی یه جغده معمولی رو نگاه میکنی حالا هر چقدرم چشماش مرموز باشه سرم رو ت دادم و به طرف تختم میرم
چشمام رو با خستگی می بندم و به بدنم اجازه میدم استراحت کنه
رمان ناخواسته ای به رنگ اجبار
نویسنده:آرزو توکلی
تعدادصفحات:۲۷۵
ژانر:عاشقانه-اجتماعی-تراژدی
فرمت:PDF-JAR-AOK-EPUB
خلاصه:
ساره دختریه از تبار تمام دختران جامعه مون، دختری که با تمام وجود عشقش رو میپرستید، ساره دختری عاشق و آرژین مردی با عشقی ممنوعه، مردی که نخواست عاشقانههای عشقش و برادرش را نابود کنه ولی مجبور شد…دختری که با تمام معصومیت محکوم شد به و ازدواج با مردی که برایش برادر بود… زندگی دو عاشق گره خورد به هم… یکی عاشق او و او عاشق دیگری…
مقدمه:
گاهی اوقات دلت یه چیزی میگه عقلت یه چیز دیگه! امّا حرف عقل و قلبت اونقدرها مهم نیست چون روزگاه به ساز تو نمیرقصه. این تویی که باید رق*ص*ت رو همراه با ملودی زندگیت تنظیم کنی تا موفق بشی! حالا این وسطها ممکنه برای توی آهنگی نواخته بشه ناخواسته، مجبوری برقصی ناخواسته، مجبوری لبخند بزنی ناخواسته و حالا این تویی که اَسیر شدی بین این ناخواستههایی به رنگِ اجبار!
قسمتی از رمان:
نگاهم رو از محدودهی نگاه غمگین و بی فروغ زن توی آینه دور کردم و آخرین دکمهی مانتوم رو بستم. شالم رو آزاد روی موهایم انداختم و بی توجه به شیشههای گرون قیمت عطر روی میز نیلی رنگ کنسول به سمت کیفم رفتم. زیاد دور نبود زمانی که خودم را با خروارها آرایش و عطر خفه میکردم.
هرچه زودتر میخواستم از این اتاق تیره و تاریک خارج بشم.
لینک دانلود:
رمان گندم
نویسنده:م.مودب پور
تعداد صفحات:570
ژانر:عاشقانه-اجتماعی-طنز-پایان تلخ
خلاصه:داستان یک خانواده ثروتمند هست که بیشتر اعضای آن کنار هم زندگی میکنند ، طی اتفاقاتی یکی از اعضای این خانواده به نام گندم متوجه میشود که بچه ای سر راهی بوده، گندم مشکلات روحی پیدا می کند و در طی همین اتفاقات سامان متوجه علاقه قلبی شدید خودش نسبت به دختر عمه اش گندم شده ، اما با یک نامه همه چیز خراب میشود و …
قسمتی از رمان گندم
اواخر فروردین بود … یه روز جمعه … تو اتاقم که پنجره ش به باغ وا می شد … روتختم دراز کشیده بودم و داشتم فکرمی کردم! صدای جیک جیک گنجیشکا از خواب بیدارم کرده بود … هفت هشت تا گنجیشک رو شاخه ها باهم دعواشون شده بود و جیک جیکشون هوابود!
رو شاخه ها این ور و اون ور می پریدن و با هم دعوا می کردن … منم دراز کشیده بودم و بهشون نگاه می کردم! خونه ما یه خونه قدیمی آجری دو طبقه بود … گوشه یه باغ خیلی خیلی بزرگ … یه باغ حدود بیست هزارمتر! یه گوشش خونه ما بود و سه گوشه دیگه ش خونه عموم و دو تا عمه هام!
وسط این باغ بزرگم یه خونه قدیمی دیگه بود که از بقیه خونه ها بزرگتر بود که پدر بزرگم توش زندگی می کرد! یه پدر بزرگ پیر و اخمو اما با یه قلب پاک و مهربون! یه پدر بزرگ پر جذبه که همه تو خونه ازش حساب می بردن و تا اسم آقا بزرگ می اومد نفس همه تو سینه حبس می شد! اتاق من طبقه پایین بود که با باغ همسطح بود …
لینک دانلود:
کتاب صوتی رمان گندمRAR
رمان های پیشنهادی:
نام رمان :رمان پریچهر
به قلم :م.مودب پور
خلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی پسری به اسم فرهاده که پس از هشت سال به کشور بر میگرده و توی کارخونه ی پدرش مشغول به کار میشه که در اونجا…….
لینک دانلود:
لینک دانلود:
رمان های پیشنهادی:
رمان سرنوشت هیلدا
نویسنده:شین.لام
ژانر:عاشقانه-اجتماعی
فرمت:APK-PDF-EPUUB
تعداد صفحات:۳۰۳
قسمتی از رمان:
آره، ی اتاق بود بغل جایی که من ایستاده بودم بود، توی اون اتاق بود. حرفی نزدم که در به صدا در اومد. در باز کردم که دیدم ی دختر با ملافه جلوی در ایستاده بهش نمی خورد که سنی داشته باشه. اگه دید زدنتون تموم شد برید کنار تا بیام تو ملافه هارا تعویض کنم.
از جلوی در کنار رفتم بهش می خورد خیلی داشته باشه چهارده و پونزده سال داشته باشه،
هیلدا هم با تعجب به دختر نگاه کرد.
می شه بلند بشید رویه تخت و پشتی را عوض کنم.
بزار همین جا عزیزم خودم عوض می کنم.
اگه عوض نکنم کتکش را تو نمی خوری.
هیلدا با تعجب از روی تخت بلند شد، همون طوری که داشت رویه پشتی و تخت عوض می کرد گفت:
اینجا صبحونه نمیدن ناهار ساعت دوازده تا دو غیر از این ساعت بری ناهار خوری غذا دریافت نمی کنید،
ناهار هم خورشت سبزی و قیمه و خورشت بادمجون صبح ساعت نه میای آشپز خونه سفارش میدی،
غذا را که گرفتی توی اتاق تون سرف می کنید، شام هم همین طور ناهار که گرفتید
شام سفارش میدید پنج شنبه و جمعه ها به شام و ناهار کوبیده و میرزا قاسمی هم اضافه میشه،
ساعت شام هم هشت شب تا ده شب اگه دیر تر برید شام بی شام.
همه چیز مرتب کرد و صاف ایستاد، حواسم رفت سمت هیلدا که پرسید.
_تو چند سالت.
_نسبت به سختی های کشیدیم بخوای حساب کنی مطمئنم از تو بزرگترم.
_مگه تو منو میشناسی، می دونی چه سختی هایی کشیدم؟
_نه فقط حدس میزنم.
_هیچ موقع تا چیزی نمی دونی نه حدس بزن نه قضاوت کن.
همون موقع بود که یکی گروپ گروپ به در زد رفتم در باز کردم که پرید داخل چه بی در و پیکر بود این مسافر خونه.
لینک دانلود
رمان استاد مغرور من
نویسنده:ترنم
ژانر:عاشقانه-هیجانی-صحنه دار
تعداد صفحات ۶۷۲
خلاصه:ترنم سال اول دانشگاه هست که دوست پسر سابقش به عنوان استاد وارد کلاس میشودو.
نکته:مطالعه رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود
خلاصه رمان : قسمتی از زندگی زنی به نام آیه می باشد که با توجه به آرمان های همسرش گام برداشته و در جایگاه همسر یک مدافع حرم به سمت جلو در حرکت است.
ارمیا مردی که اعتقاداتش ضعیف شده و در بحران دست و پا می زند…
و دختر ی به نام رها که در بندهای زیادی اسیر است…
تقدیم به از جان گذشتگانی که امنیت آور این سرزمین شدند. آنان که دنیا را جا گذاشته و خدا را در گریه های کودکان و ن بی دفاع می دیدند.”
قسمتی از متن رمان از روزی که رفتی
برف آنقدر بارید تا تمام جاده را سپید پوش کرد و راه ها را بست.
جاده چالوس در میان انبوهی از برف فرو رفت و خودروهای زیادی در میان آن زمین گیر شدند.
در راه ماندگان، به هر نحوی سعی در گرم کردن خود و خانواده هایشان داشتند.
جوان بلند قامتی به موتور سیکلت عظیم الجثه اش تکیه داده و کاپشن موتور سواری اش را بیشتر به خود می فشرد تا گرم شود، کسی به او توجهی نداشت.
انگار سرما در دلشان نشسته بود که نسبت به همنوعی که از سرما در حال یخ زدن بود بی تفاوت بودند.
با خود اندیشید:
کاش به حرف مسیح گوش داده بودم و با موتور پا در این جاده نمی گذاشتم!”
مرد شصت ساله ای از خودروی خوو پیاده شد.
بارش برف با باد شدیدی که می وزید سرها را در گریبان فرو برده بود.
صندوق عقب را باز کرد و مشغول انتقال وسایلی به درون خودرو شد.
سایه ای توجهش را جلب کرد و باعث شد…
دانلود رمان از روزی که رفتی با فرمتPDF |
دانلود رمان از روزی که رفتی با فرمتAPK |
خلاصه رمان : آلیا: در بیشتر روزهای زندگیم به این سوال بزرگ که پنهان شدن پدر و مادرم هست فکر می کنم.
حتی چند وقتی است که قصد دارم برای پیدا کردن جواب همه ی سوال هایی که در سر دارم از این عمارت خارج شوم.
خیلی دلم می خواهد به دنبال حقیقت زندگیم بروم، من باید برای رسیدن به این هدف رضایت و اجازه آقای خان را بدست بیاورم…
در همین افکار بودم که یک دفعه خوردم به یک شخصی، داشتم می افتادم روی زمین که من را گرفت.
آن شخص یک پسر بود و…
قسمتی از متن رمان اسم من آلیاست
” آلیا ”
با صدای فریادهای سید از خواب بیدار شدم…
سید تنها فرزند و وارث خانواده خان و پسر همون شاهرخ خان بود.
سریع به اتاق سید رفتم تا دوباره داد نزنه…
الیا: بله آقا، امری داشتین…
پیراهنش رو پرت کرد به سمتم و داد زد…
سید: این چیه… ها؟؟؟
الیا: پیراهنه آقا…
سید: جدی میگی؟ من فکر کردم شلواره، صد بار بهت گفتم پیراهن های منو ننداز تو ماشین لباس شویی با دست بشور اینا از جنس ابریشم اصله نه مثل لباس های…
الیا: آقا دست های من…
یک دفعه صدای آرامش بخش آقای خان که همیشه به دادم می رسه شنیده شد.
آقای خان وارد اتاق شد…
شاهرخ خان: اینجا چه خبر شده سید؟
سید: پدر قبلا به این دختر گفته بودم که پیراهن های منو با دست بشوره تا خراب نشه.
شاهرخ خان: این دختر اسم داره.
اسمش الیاست، درضمن مگه الیا بی کاره که پیراهن های تو رو با دست بشوره؟…
دانلود رمان اسم من الیاست با فرمت PDF |
خلاصه ی داستان: از خانه کلاه فرنگی تا کوچه هشت پله چهار باغ فاصله بود.این کوچه درست روبروی میدان روستا و آغازش از نبش دکان خواربار فروشی مش نقی شروع میشد و تا کمرکش ادامه پیدا می کرد.اولین خانه کاه گلی با سر در فرو ریخته متعلق به او و خانواده هشت نفره اش بود.در روستا شایعه بود که مش نقی با به دنیا آمدن هر فرزندی پله ای سیمانی کار گذاشته و به این وسیله از شیب تند کوچه کم کرده و رفت و آمد ساکنان را آسان نموده.همسایگان آرزو می کردند که…
دانلود رمان باور افتاب با فرمت PDF |
دانلود رمان باور افتاب با فرمتAPK |
دانلود رمان باور افتاب با فرمتEPUB |
دانلود رمان باور افتاب با فرمتJAR |
نام رمان: حجله در خون
نویسنده: آزاده بخنیاری
ژانر:عاشقانه-اجتماعی
فرمت: PDF-APK-EPUB
خلاصه:
رمان حجله در خون یاد اور زمان ارباب های قدیم می باشد که چگونه بر هر چیزی با زور تسلط پیدا کرده و سو استفاده از پول و مقام خود می کردند رمانی با ازدواج اجباری آب پاچی کرده بودن. یه موزیک سنتی ام از همون دم ظهر اومد وشروع به نواختن کرد. بهشون ( عاشیق) می گفتن به زبون محلی.
لینک دانلود
نام رمان: در دام هوس
نویسنده رمان: دختر آفتاب(یاسمین.ظ)
ژانر: عاشقانه-هیجانی-بزرگسال-(+۱۸)
مطالعه به افراد ریر ۱۸ سال توصیه نمیشود
فرمت: PDF
لینک دانلود
نام رمان: اربابم باش
نویسنده رمان: دنیا دوستی
ژانر: عاشقانه-اجتماعی-اربابی-بزرگسال-(+۱۸)
مطالعه به افراد ریر ۱۸ سال توصیه نمیشود
فرمت: PDF
خلاصه رمان : امیر که مبتلا به بیماری \ارانویید میباشد مرد خشنی است و دختر دست فروشی را به خاطر بدهی مادرش اسیر میکند و به او میکند که.
لینک دانلود
درباره این سایت